تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
وصیت خلبان شهید سید وحید

دیگه وقتش رسید تا امنیت کشور رو بر قرار کنم..الاناس که اتوبوسم به مقصد اراک حرکت کنه..پس بهتره تا از راننده کتک نخوردم زودتر وصیتمو بکنم و راهی شم...البته من خودم خواب دیدم که شهید میشم ولی شما بازم باور نکنید

من از دنیا چیز زیدی ندارم..3 تا برج و 8 کیلو طلا که چیزی به حساب نمیاد...اونا رو بدین خیریه..1 مازراتی توی پارکینگ دارم که اونم باکش خالیه و دیگه به درد نمیخوره

حواستوووون به دخترم هلیا جون باشه..هر کی سرش داد کشید با پشت دست محکم بزنید دهنش تا دیگه از این غلطا نکنه

از جانب من بهش بگید که این خرج جهیزیه ی تو مرا کشت..وگرنه من به این زودی ها شهید نمیشدم

قبر منو نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند..........عبور هر گونه کالب برق و تلفن و لوله ی آب یا گاز از داخل قبر متبرک من ممنوع است

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند

روی کفن من بنویسید این عاقبت کسی است که ز گهواره تا گور به گهههههمه شد

به جای عکسم روی آگهی ترحیم کارت پایان خدمتم رو بزاری....از گلایول خیلی بدم میاد..یعنی ببینم یکی با خودش آورده قلم پاشو خرد میکنم..همون گل رز بهتره

در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیافتند..اگه بازم گریه نکردن اینقدر بزنیدشون تا خون گریه کنن

از کاشتن هر گونه درخت و گل و بوتع جدا خودداری فرمایید.آخه بعد از اینکه رشد کنند ریشه های آنها وارد قبر من میشود..مگه آمازونه اونجا؟

یک جفت جوراب آبی داشتم که هرگاه به پا میکردم انگشت شصتم بیرون میزد..اونو بزارید توی موزه ی زواره

کیس کامپیوتر و مانیتور و موبایل مرا با خودم خاک کنید..یه مودمم بخرید بیارید..آخه بدون اینترنت نمیتونم طاقت بیارم و حوصله ام سر میره..اگر اجازه ی این کارها را به شما ندادند

 هارد موجود در کیس را نابود کنید..آبروم در خطره...

برای خیرات خرما و حلوا ندهید..جوجه کباب را بیشتر میپسندم..میخواهم سرم را پیش دیگر اموات بالا بگیرم

نماز روزه هم به خاطر بیماری شدید و مهلکی که داشتم کلا تعطیل بود.خودتون یه کاری بکنید واسم

امیر حسین از تو میخواهم بروی و مدیر عامل پرسپولیس را پیدا کمی و از طرف من کشیده ی محکمی به صورتش بنوازی..با این تیم در پیتش..اصلا خاک بر سرشون

یک دست لباس استقلال را همراهم به خاک بسپارید..کی به کیه؟ شاید خدا هم مثل من طرفدار استقلال بود

 

خانم های فامیل خواهشا سر قبرم جیغ و داد نکنید..خداییش آدم میترسه..شهید شدم..گناه نکدم که..وااالاااا

پنج شنبه ها سر خاکم نیایید..با خانم بچه ها ما برنامه ی کوهنوردی داریم

فیس بوکم رو بلاک نکنید..گاهی باهاش پست بزارید  تا جیگر رفیقام کباب شه

شایعه کید قبل مرگش بهش الهام شده بود شهید میشه...این جملات خیلی خوبه...اصلا مو به تن آدم سیخ میکنه

خب من دیگه حرفی ندارم

دوستون دارم

 

<-Text1->

فرید

هجویات حسین,,,,,,,,,

ماجرای گاز اشک آور

یادم میاد ی روز رو پشت بوم بودم از تو دودکش دیدم ی گاز اشک آور افتاده تو خونه.

دویدم اونور پوشت بوم ببینم کی بوده. دیدم شیش نفر دارن فرار میکنن!!!

از رو پشت بوم پریدم وسط خیابون. دنبالشون دویدم ی دفعه دیدم ی هلیکوپتر از بالا سرم رد شد.

رفت بالا سر اونها و ی نرده بون چوبی واسشون انداخت پایین.

رفتن بالا تا رسیدن به هلیکوپتر. من دویدمو نردبون رد با ی دستم گرفتم.

هلیکوپتر پرواز میکرد منم بهش اویزون بودم. همینظوری به کوه ها و درختها میخوردم.

اخر کار بر گشتن وسط شهر شروع کردن به چرخیدن تا منو بندازن. ولی من هلیکوتر رو چرخوندم و برخورد کرد به یکی از ساختمان ها و تر

آخر کار دیدم یکی از تار های موی خودم کنده شده بود!!!!!!!!!

(دوستان این مطلب بدون تغییر است)

<-Text1->

فرید

هجویات حسین,,,,,,,,,

ليست صفحات
تعداد صفحات : 3
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

<-Text1->

فرید